بدون عنوان
عسل مامان از وقتی که یاد گرفتی چهار دست و پا بری خیلی شیطون شدی می خوای همه چیز و یهو کشف کنی از اسباب بازیهات گرفته تا کیف دستی من و کیف خودت .چند روز پیش که کیفم تو اتاق بود با چه سختی خودت و به کیفم رسوندی و زیپ کوچیکه کیفو باز کردی و وسایلم و بیرون ریختی من موندم تو چطور این کار و کردی .الان دیگه راحت میشینی وقتی میریم خونه اتاقت رو خیلی دوست داری خیلی آروم میشی منم میزارم تو تختت بشینی و با اسباب بازیهات بازی کنی .این روزا سرم خیلی شلوغه هم میرم شرکت هم دانشگاه وقتی میام خونه مامانی دنبالت تا منو میبینی دست و پا میزنی که زودتر بیای بغلم، قربون دختر نازم مامانی بهت بای بای یاد داده کم کم خوت یاد گرفتی که هی اون دستای کوچول...
نویسنده :
مریم
11:05